معنی فارسی privation
B1 /pɹaɪˈveɪʃən/محرومیت، شرایطی که در آن شخص یا گروهی از امکانات، منابع و نیازهای اساسی زندگی محروم است.
The state of being deprived of something essential for well-being.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being deprived of or lacking an attribute formerly or properly possessed; the loss or absence of such an attribute.
معنی(noun):
The state of being very poor, and lacking the basic necessities of life.
معنی(noun):
The act of depriving someone of such basic necessities; deprivation.
معنی(noun):
Degradation or suspension from an office.
example
معنی(example):
از دست دادن راحتی می‌تواند منجر به محرومیت شود.
مثال:
The loss of comfort can lead to privation.
معنی(example):
بسیاری از مردم در زمان‌های سخت محرومیت را تجربه می‌کنند.
مثال:
Many people experience privation during hard times.
معنی فارسی کلمه privation
:
محرومیت، شرایطی که در آن شخص یا گروهی از امکانات، منابع و نیازهای اساسی زندگی محروم است.
