معنی فارسی prize-fight

B1

مبارزه‌ای که در آن برخلاف معمول برای دریافت جایزه مالی برگزار می‌شود.

A fight organized specifically to win a financial reward.

example
معنی(example):

مبارزۀ جایزه‌ای برای شب شنبه برنامه‌ریزی شده بود.

مثال:

The prize-fight was scheduled for Saturday night.

معنی(example):

او به طور سخت برای مبارزۀ جایزه‌ای تمرین کرد تا پیروزی را تضمین کند.

مثال:

He trained rigorously for the prize-fight to ensure victory.

معنی فارسی کلمه prize-fight

: معنی prize-fight به فارسی

مبارزه‌ای که در آن برخلاف معمول برای دریافت جایزه مالی برگزار می‌شود.