معنی فارسی probabilistically
B2به طور احتمالی، مرتبط با احتمال و پیشبینی بر اساس دادهها و اطلاعات.
In a manner that relates to the principle of probability.
- ADVERB
example
معنی(example):
نتایج بهطور احتمالی بر اساس دادههای قبلی پیشبینی شد.
مثال:
The results were predicted probabilistically based on previous data.
معنی(example):
از نظر احتمالی، به احتمال زیاد فردا باران میبارد.
مثال:
Probabilistically speaking, it is likely to rain tomorrow.
معنی فارسی کلمه probabilistically
:
به طور احتمالی، مرتبط با احتمال و پیشبینی بر اساس دادهها و اطلاعات.