معنی فارسی problemdom
B1مسئلهمحوری، به معنای تمرکز بر مشکلات و چالشها به جای ارائهٔ راهحلها، یا به عبارت دیگر، منطقهای که مشکلات در آن مورد بررسی قرار میگیرند.
The focus on problems rather than solutions, particularly in academic or analytical contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
در دنیای مسئلهمحوری، چالشها غالباً جالبتر از راهحلها هستند.
مثال:
In the world of problemdom, challenges are often more interesting than solutions.
معنی(example):
دانشمندان معمولاً درباره ماهیت مسئلهمحوری در تحقیقات خود بحث میکنند.
مثال:
Academics often debate the nature of problemdom in their research.
معنی فارسی کلمه problemdom
:
مسئلهمحوری، به معنای تمرکز بر مشکلات و چالشها به جای ارائهٔ راهحلها، یا به عبارت دیگر، منطقهای که مشکلات در آن مورد بررسی قرار میگیرند.