معنی فارسی problemize

B1

مشکل‌سازی، به معنای تبدیل کردن یک موضوع یا وضعیت ساده به یک مسئله بزرگتر و پیچیده‌تر.

To treat something as a problem that needs to be addressed, often complicating the situation unnecessarily.

example
معنی(example):

او تمایل دارد که هر وضعیت را مشکل‌ساز کند به جای اینکه فقط آن را بپذیرد.

مثال:

She tends to problemize every situation instead of just accepting it.

معنی(example):

ما نباید مسائل ساده‌ای که به راحتی قابل حل هستند را مشکل‌ساز کنیم.

مثال:

We should not problemize simple issues that can be easily resolved.

معنی فارسی کلمه problemize

: معنی problemize به فارسی

مشکل‌سازی، به معنای تبدیل کردن یک موضوع یا وضعیت ساده به یک مسئله بزرگتر و پیچیده‌تر.