معنی فارسی probosces

B1

پروبوسس، زائده‌ای کشیده یا لوله‌ای شکل است که در برخی از حشرات و جانوران وجود دارد.

An elongated or tubular appendage found in certain insects and animals.

example
معنی(example):

پروبوسس برخی از حشرات بسیار خاص است.

مثال:

The probosces of some insects are quite distinctive.

معنی(example):

پروبوسس‌های مختلف برای تغذیه از گیاهان مختلف سازگار شده‌اند.

مثال:

Different probosces are adapted for feeding on various plants.

معنی فارسی کلمه probosces

: معنی probosces به فارسی

پروبوسس، زائده‌ای کشیده یا لوله‌ای شکل است که در برخی از حشرات و جانوران وجود دارد.