معنی فارسی proby
B1یک فرد تازهکار که هنوز در حال یادگیری است.
A term used to describe someone who is new to a situation or task.
- NOUN
example
معنی(example):
او به خاطر طبیعت کمکرسانش در جامعه به عنوان یک پروبی شناخته میشود.
مثال:
He is known as a proby in the community for his helpful nature.
معنی(example):
یک پروبی فردی است که هنوز در حال یادگیری اصول کار خود است.
مثال:
A proby is someone who is still learning the ropes in their job.
معنی فارسی کلمه proby
:
یک فرد تازهکار که هنوز در حال یادگیری است.