معنی فارسی prochooi
B1اشاره به لحظهای عاطفی یا تصمیمی مهم.
Referring to an emotional moment or significant choice.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها یک پروچویی برای ابراز احساسات خود انجام دادند.
مثال:
They made a prochooi to express their feelings.
معنی(example):
پروچویی او صمیمانه و اصیل بود.
مثال:
His prochooi was heartfelt and sincere.
معنی فارسی کلمه prochooi
:
اشاره به لحظهای عاطفی یا تصمیمی مهم.