معنی فارسی proclamator
B1به فردی اطلاق میشود که چیزی را بهطور رسمی اعلام میکند.
A person who makes proclamations, especially in formal contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
اعلامکننده اطلاعیه را برای همه حاضران خواند.
مثال:
The proclamator read the announcement to everyone present.
معنی(example):
به عنوان اعلامکننده قانون جدید، او مسئولیت بزرگی داشت.
مثال:
As a proclamator of the new law, she held great responsibility.
معنی فارسی کلمه proclamator
:
به فردی اطلاق میشود که چیزی را بهطور رسمی اعلام میکند.