معنی فارسی procommittee
B2کمیته حامی، گروهی از افراد که برای حمایت از یک پیشنهاد یا برنامه خاص تشکیل شدهاند.
A group of individuals formed to support a specific proposal or initiative.
- NOUN
example
معنی(example):
کمیته حامی برای بحث درباره سیاست جدید ملاقات کرد.
مثال:
The procommittee met to discuss the new policy.
معنی(example):
اعضای کمیته حامی درباره پروژه خود هیجانزده بودند.
مثال:
Members of the procommittee were excited about their project.
معنی فارسی کلمه procommittee
:
کمیته حامی، گروهی از افراد که برای حمایت از یک پیشنهاد یا برنامه خاص تشکیل شدهاند.