معنی فارسی proconciliation

B1

پروکنسیلاسیون، عمل یا فرآیند رسیدن به سازش و توافق میان طرفین مختلف.

The act or process of reconciling and reaching agreement among differing parties.

example
معنی(example):

پروکنسیلاسیون آن‌ها به حل صلح‌آمیز نزاع کمک کرد.

مثال:

Their proconciliation helped resolve the conflict peacefully.

معنی(example):

فرایند پروکنسیلاسیون چندین ماه طول کشید تا به اتمام برسد.

مثال:

The proconciliation process took several months to complete.

معنی فارسی کلمه proconciliation

: معنی proconciliation به فارسی

پروکنسیلاسیون، عمل یا فرآیند رسیدن به سازش و توافق میان طرفین مختلف.