معنی فارسی procotton
B1نوعی پنبه که به روشهای خاص رشد میکند و به عنوان متریالی پایدار شناخته میشود.
A type of cotton produced with sustainable practices.
- NOUN
example
معنی(example):
این پیراهن از پروکاتون ساخته شده است تا دوام داشته باشد.
مثال:
The shirt was made from procotton to ensure durability.
معنی(example):
استفاده از پروکاتون در نساجی به پایداری کمک میکند.
مثال:
Using procotton in textiles promotes sustainability.
معنی فارسی کلمه procotton
:
نوعی پنبه که به روشهای خاص رشد میکند و به عنوان متریالی پایدار شناخته میشود.