معنی فارسی prodder

B1

شخصی که با استفاده از ابزار یا تکنیک‌های خاص، دیگران را برای عمل وادار می‌کند.

A person or tool that prods or encourages movement or action.

noun
معنی(noun):

Agent noun of prod; one who prods.

example
معنی(example):

هل‌دهنده از یک چوب برای راهنمایی گوسفندها استفاده کرد.

مثال:

The prodder used a stick to guide the sheep.

معنی(example):

در مزرعه، هل‌دهنده در جابجایی حیوانات بسیار مهم بود.

مثال:

In the farm, the prodder was crucial to moving animals.

معنی فارسی کلمه prodder

: معنی prodder به فارسی

شخصی که با استفاده از ابزار یا تکنیک‌های خاص، دیگران را برای عمل وادار می‌کند.