معنی فارسی prodigalism

B2

پدیده‌ای که به عبور از مرزهای معقول در مصرف و هزینه اشاره دارد.

An attitude or practice characterized by excess in spending or waste.

example
معنی(example):

Prodigalism می‌تواند به عنوان یک نقد فرهنگی در جامعه مدرن دیده شود.

مثال:

Prodigalism can be seen as a cultural critique in modern society.

معنی(example):

رشد prodigalism سوالاتی درباره پایداری ایجاد می‌کند.

مثال:

The rise of prodigalism raises questions about sustainability.

معنی فارسی کلمه prodigalism

: معنی prodigalism به فارسی

پدیده‌ای که به عبور از مرزهای معقول در مصرف و هزینه اشاره دارد.