معنی فارسی productible

B1

قابل تولید، به مواردی اطلاق می‌شود که می‌توانند به راحتی تولید شوند.

Capable of being produced; suitable for manufacturing.

example
معنی(example):

مواد خام باید قابلیت تولید داشته باشند تا کیفیت تضمین شود.

مثال:

The raw materials must be productible to ensure quality.

معنی(example):

برای این پروژه به منابع قابل تولید نیاز داریم.

مثال:

We need productible resources for the project.

معنی فارسی کلمه productible

: معنی productible به فارسی

قابل تولید، به مواردی اطلاق می‌شود که می‌توانند به راحتی تولید شوند.