معنی فارسی productively
B1به گونهای که نتیجهی مؤثری داشت یا کارایی بیشتری ارائه میدهد.
In a way that produces or results in something beneficial.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a productive manner.
example
معنی(example):
او در طول روز به طور پربار کار کرد.
مثال:
He worked productively throughout the day.
معنی(example):
آنها در طول کارگاه زمان خود را به طور پربار صرف کردند.
مثال:
They spent their time productively during the workshop.
معنی فارسی کلمه productively
:
به گونهای که نتیجهی مؤثری داشت یا کارایی بیشتری ارائه میدهد.