معنی فارسی proethnically
B1به شیوهای اشاره دارد که در آن شناخت و احترام به تنوع فرهنگی و قومی محترم شمرده میشود.
In a manner that identifies and respects diverse ethnic backgrounds.
- ADVERB
example
معنی(example):
این رویداد به شکلی طراحی شده بود که گروههای مختلف را بهطور پرواتنیکی به هم متصل کند.
مثال:
The event was designed to proethnically connect diverse groups.
معنی(example):
آنها قصد داشتند تا سنتهای پرواتنیکی غنی از تمام زمینهها را جشن بگیرند.
مثال:
They aimed to celebrate proethnically rich traditions from all backgrounds.
معنی فارسی کلمه proethnically
:
به شیوهای اشاره دارد که در آن شناخت و احترام به تنوع فرهنگی و قومی محترم شمرده میشود.