معنی فارسی proffering
B1عمل پیشنهاد دادن یا ارائه چیزی به کسی، به ویژه در مواقعی که نیاز به کمک یا مشاوره باشد.
The action of offering or presenting something for acceptance.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To offer for acceptance; to propose to give; to make a tender of.
مثال:
to proffer friendship, a gift, or services
معنی(verb):
To attempt or essay of one's own accord; to undertake or propose to undertake.
noun
معنی(noun):
The act by which something is proferred.
example
معنی(example):
او به دانشجویان جدید نصیحت می‌کند.
مثال:
She is proffering advice to the new students.
معنی(example):
او بعد از ظهر را به ارائه افکارش درباره موضوع سپری کرد.
مثال:
He spent the afternoon proffering his thoughts on the matter.
معنی فارسی کلمه proffering
:
عمل پیشنهاد دادن یا ارائه چیزی به کسی، به ویژه در مواقعی که نیاز به کمک یا مشاوره باشد.
