معنی فارسی progging

B1

عمل برنامه‌نویسی و بهبود تدریجی در یک زمینه خاص.

The act of progressing or advancing in a certain area, often related to gaming.

example
معنی(example):

پروگ کردن در جامعه بازی‌ها محبوب شده است.

مثال:

Progging has become popular in the gaming community.

معنی(example):

او از پروگ کردن لذت می‌برد تا مهارت‌های خود را بهبود بخشد.

مثال:

She enjoys progging to enhance her skills.

معنی فارسی کلمه progging

: معنی progging به فارسی

عمل برنامه‌نویسی و بهبود تدریجی در یک زمینه خاص.