معنی فارسی prognathi

B1

افرادی که فک‌های آن‌ها به جلو پیش‌رفته است و ویژگی‌های خاصی دارند.

Referring to mammals or other animals that have forward-projecting jaws.

example
معنی(example):

افراد پروگناتی ممکن است ساختارهای فکی متمایزی نشان دهند.

مثال:

Prognathi individuals may exhibit distinctive jaw structures.

معنی(example):

مطالعه ویژگی‌های پروگناتی می‌تواند انطباق‌های تکاملی را نشان دهد.

مثال:

The study of prognathi traits can reveal evolutionary adaptations.

معنی فارسی کلمه prognathi

: معنی prognathi به فارسی

افرادی که فک‌های آن‌ها به جلو پیش‌رفته است و ویژگی‌های خاصی دارند.