معنی فارسی programable

B1

قابل برنامه‌ریزی، به ویژه در مورد وسایل یا نرم‌افزارهایی که می‌توانند برای اجرای وظایفی خاص تنظیم شوند.

Capable of being programmed or configured for specific tasks.

adjective
معنی(adjective):

Capable of being programmed.

example
معنی(example):

این دستگاه قابل برنامه‌ریزی است و می‌تواند مطابق با نیازهای کاربر تنظیم شود.

مثال:

The device is programable and can be tailored to user needs.

معنی(example):

بسیاری از وسایل هوشمند اکنون برای راحتی قابل برنامه‌ریزی هستند.

مثال:

Many smart appliances are now programable for convenience.

معنی فارسی کلمه programable

: معنی programable به فارسی

قابل برنامه‌ریزی، به ویژه در مورد وسایل یا نرم‌افزارهایی که می‌توانند برای اجرای وظایفی خاص تنظیم شوند.