معنی فارسی programed
B1به معنای برنامهریزی یک دستگاه یا سیستم برای انجام عمل خاصی در زمان معین است.
To set a device or system to perform a specific action at a designated time.
- VERB
example
معنی(example):
او دستگاه را برنامهریزی کرد تا ساعت 7 صبح روشن شود.
مثال:
She programed the device to turn on at 7 AM.
معنی(example):
او تایمر را برای یک ساعت برنامهریزی کرد.
مثال:
He programed the timer for one hour.
معنی فارسی کلمه programed
:
به معنای برنامهریزی یک دستگاه یا سیستم برای انجام عمل خاصی در زمان معین است.