معنی فارسی prohibiter

B1

بازدارنده به فرد یا ماده‌ای گفته می‌شود که از انجام یا وقوع یک عمل یا فرایند خاص جلوگیری می‌کند.

An agent that restricts or prevents an action or process.

noun
معنی(noun):

One who prohibits or forbids.

example
معنی(example):

یک بازدارنده برخی مواد می‌تواند برای سلامتی مفید باشد.

مثال:

A prohibiter of certain substances can be beneficial for health.

معنی(example):

او در زمینه مقررات دارویی به عنوان یک بازدارنده فعالیت می‌کند.

مثال:

He works as a prohibiter in the context of drug regulations.

معنی فارسی کلمه prohibiter

: معنی prohibiter به فارسی

بازدارنده به فرد یا ماده‌ای گفته می‌شود که از انجام یا وقوع یک عمل یا فرایند خاص جلوگیری می‌کند.