معنی فارسی prolapsing
B1پایین آمدن، حرکتی است که در آن یک عضو یا بافت از موقعیت طبیعی خود خارج میشود.
The process of a body part or tissue slipping or falling down from its normal position.
- VERB
example
معنی(example):
فتق معمولاً به پایین آمدن عضو منجر میشود.
مثال:
Hernia usually leads to prolapsing of the organ.
معنی(example):
پایین آمدن بافت میتواند باعث ناراحتی قابل توجهی شود.
مثال:
The prolapsing of the tissue can cause significant discomfort.
معنی فارسی کلمه prolapsing
:
پایین آمدن، حرکتی است که در آن یک عضو یا بافت از موقعیت طبیعی خود خارج میشود.