معنی فارسی proletarianness
B1پرولتری بودن، حالت یا ویژگی متعلق به طبقه کارگر و افرادی که بخشی از این طبقه هستند.
The quality or state of being proletarian; associated with the working class.
- NOUN
example
معنی(example):
پرولتری بودن او در کارهای اجتماعیاش مشهود بود.
مثال:
Her proletarianness was evident in her community work.
معنی(example):
پرولتری بودن گروه بر بحثهایشان تأثیر گذاشت.
مثال:
The proletarianness of the group shaped their discussions.
معنی فارسی کلمه proletarianness
:
پرولتری بودن، حالت یا ویژگی متعلق به طبقه کارگر و افرادی که بخشی از این طبقه هستند.