معنی فارسی prolix
B2 /pɹoʊˈlɪks/طولانی و بیمورد، به ویژه در نوشتار یا سخنرانی، به طوری که حوصله را سر ببرد.
Using or containing too many words; tediously lengthy.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Tediously lengthy; dwelling on trivial details.
معنی(adjective):
Long; having great length.
example
معنی(example):
سخنرانی طولانی باعث شد تا تمرکز حضار سخت شود.
مثال:
The prolix speech made it hard for the audience to focus.
معنی(example):
سبک نوشتاری طولانی او میتواند خستهکننده باشد.
مثال:
His prolix writing style can be tiresome to read.
معنی فارسی کلمه prolix
:
طولانی و بیمورد، به ویژه در نوشتار یا سخنرانی، به طوری که حوصله را سر ببرد.