معنی فارسی promagistrate
B2پروماجیستر، مقامی در ادارههای محلی که مسئولیتهای قضاوت و قانونگذاری را بر عهده دارد.
An official in ancient Rome with authority to govern and adjudicate in a province.
- NOUN
example
معنی(example):
پروماجیستری عدالت را در استان نظارت میکرد.
مثال:
The promagistrate oversaw the administration of justice in the province.
معنی(example):
به عنوان پروماجیستری، او قدرت اجرای قوانین را به طور مؤثر داشت.
مثال:
As a promagistrate, she had the authority to enforce laws effectively.
معنی فارسی کلمه promagistrate
:
پروماجیستر، مقامی در ادارههای محلی که مسئولیتهای قضاوت و قانونگذاری را بر عهده دارد.