معنی فارسی promenaded
B1قدم زدن، به معنای راه رفتن یا گردش کردن در مکانی عمومی بهویژه بهطور آرام و برای لذت.
To walk in a public place for pleasure.
- verb
verb
معنی(verb):
To walk for amusement, show, or exercise.
معنی(verb):
To perform the stylized walk of a square dance.
example
معنی(example):
آنها در عصر از میان باغ قدم زدند.
مثال:
They promenaded through the garden in the evening.
معنی(example):
او پس از شام با دوستانش قدم زد.
مثال:
She promenaded with her friends after dinner.
معنی فارسی کلمه promenaded
:
قدم زدن، به معنای راه رفتن یا گردش کردن در مکانی عمومی بهویژه بهطور آرام و برای لذت.