معنی فارسی promerger

B1

ترکیب یا ادغام چیزها، معمولاً ایده‌ها یا شرکت‌ها.

The act of merging things together, particularly ideas or entities.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت ایده‌هایش را با ایده‌های او ترکیب کند.

مثال:

He decided to promerger his ideas with hers.

معنی(example):

ادغام، ترکیبی از شرکت‌های بزرگ بود.

مثال:

The merger was a promerger of great companies.

معنی فارسی کلمه promerger

: معنی promerger به فارسی

ترکیب یا ادغام چیزها، معمولاً ایده‌ها یا شرکت‌ها.