معنی فارسی prominimum

B1

حداقل مهم، که به سطح پایه یا حداقلی از اهمیت یا کیفیت اشاره دارد.

The least prominent element or minimum requirement necessary for a specific purpose.

example
معنی(example):

حداقل مهم پروژه با اهداف اولیه تعریف شده است.

مثال:

The prominimum of the project was defined by the initial goals.

معنی(example):

آنها معیارهای حداقل پذیرفتنی را تعیین کردند.

مثال:

They established the prominimum criteria for acceptance.

معنی فارسی کلمه prominimum

: معنی prominimum به فارسی

حداقل مهم، که به سطح پایه یا حداقلی از اهمیت یا کیفیت اشاره دارد.