معنی فارسی pronucleus

B2

پرونکلئوس به هسته اولیه یک تخمک یا اسپرم در زمان لقاح اشاره دارد.

The nucleus of a fertilized egg before fusion occurs.

noun
معنی(noun):

Either of the two haploid nuclei (of a sperm and ovum) that fuse during fertilization

example
معنی(example):

پرونکلئوس حاوی مواد ژنتیکی از هر دو والد است.

مثال:

The pronucleus contains genetic material from both parents.

معنی(example):

در لقاح، دو پرونکلئوس برای تشکیل زیگوت به هم می‌پیوندند.

مثال:

In fertilization, two pronuclei merge to form a zygote.

معنی فارسی کلمه pronucleus

: معنی pronucleus به فارسی

پرونکلئوس به هسته اولیه یک تخمک یا اسپرم در زمان لقاح اشاره دارد.