معنی فارسی pronunciability
B2قابل تلفظ بودن به آسانی و قابلیت تلفظ یک کلمه اشاره دارد.
The quality of being able to be pronounced easily.
- NOUN
example
معنی(example):
قابل تلفظ بودن برخی کلمات میتواند برای یادگیرندگان چالشبرانگیز باشد.
مثال:
The pronunciability of certain words can be challenging for learners.
معنی(example):
ارزیابی قابل تلفظ بودن در آموزش زبان مهم است.
مثال:
Evaluating the pronunciability is important in language teaching.
معنی فارسی کلمه pronunciability
:
قابل تلفظ بودن به آسانی و قابلیت تلفظ یک کلمه اشاره دارد.