معنی فارسی propatriotism
B2پروپاتریوتیسم، ایده و یا احساس وفاداری و عشق به وطن، به طور خاص در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی.
The idea or feeling of loyalty and love for one's country, particularly concerning social and political activities.
- NOUN
example
معنی(example):
پروپاتریوتیسم میتواند وحدت بین شهروندان را ترویج کند.
مثال:
Propatriotism can promote unity among citizens.
معنی(example):
منتقدان استدلال میکنند که پروپاتریوتیسم گاهی میتواند به طرد منجر شود.
مثال:
Critics argue that propatriotism can sometimes lead to exclusion.
معنی فارسی کلمه propatriotism
:
پروپاتریوتیسم، ایده و یا احساس وفاداری و عشق به وطن، به طور خاص در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی.