معنی فارسی propretorial
B1مدل حکمرانی یا مدیریت پروپرایتوری که به شیوههای آن در تاریخ اشاره دارد.
Relating to a style of governance or management associated with proconsuls or governors.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مدل حکمرانی پروپرایتوری هنوز هم امروز بررسی میشود.
مثال:
The propretorial governance model is still studied today.
معنی(example):
تحقیقات درباره مدیریت پروپرایتوری در سالهای اخیر افزایش یافته است.
مثال:
Research on propretorial management has increased in recent years.
معنی فارسی کلمه propretorial
:
مدل حکمرانی یا مدیریت پروپرایتوری که به شیوههای آن در تاریخ اشاره دارد.