معنی فارسی propugner
B2شخصی که در حمایت از یک چیز مشخص تلاش میکند.
A person who supports or promotes a specific cause or idea.
- NOUN
example
معنی(example):
مدافع بر اهمیت آموزش تأکید کرد.
مثال:
The propugner emphasized the importance of education.
معنی(example):
به عنوان یک مدافع دموکراسی، او در رویدادهای مختلف سخنرانی کرد.
مثال:
As a propugner of democracy, he spoke at various events.
معنی فارسی کلمه propugner
:
شخصی که در حمایت از یک چیز مشخص تلاش میکند.