معنی فارسی prosodically

B2

به شیوه‌ای که به ویژگی‌های صوتی و جزئیات گفتار توجه می‌شود.

In a manner that relates to the rhythm and tone of speech.

example
معنی(example):

او سخنرانی خود را prosodically ارائه کرد تا شنوندگان را مشغول نگه‌دارد.

مثال:

She delivered her speech prosodically to keep the audience engaged.

معنی(example):

او کلمات را prosodically تلفظ کرد تا وضوح بهتری داشته باشد.

مثال:

He pronounced the words prosodically for better clarity.

معنی فارسی کلمه prosodically

: معنی prosodically به فارسی

به شیوه‌ای که به ویژگی‌های صوتی و جزئیات گفتار توجه می‌شود.