معنی فارسی prosthodontic
B2پروستودنتیک به شیوهها و فنون استفاده شده در پروستودنتیا اشاره دارد.
Relating to prosthodontics, a field focused on dental prostheses and their clinical applications.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
درمانهای پروستودنتیک میتوانند کیفیت زندگی بیمار را بهبود بخشند.
مثال:
Prosthodontic treatments can improve a patient's quality of life.
معنی(example):
او در حال تحصیل برای تبدیل شدن به یک متخصص پروستودنتیک است.
مثال:
She is studying to become a prosthodontic specialist.
معنی فارسی کلمه prosthodontic
:
پروستودنتیک به شیوهها و فنون استفاده شده در پروستودنتیا اشاره دارد.