معنی فارسی protagoreanism
C2پروتگورانیسم، نظریهای که به غیرقطعی بودن و نسبی بودن حقیقت تأکید دارد و میگوید که ادراکات هر فرد خاص خود است.
The philosophical doctrine asserting that truth is relative and can vary based on individual perspective.
- NOUN
example
معنی(example):
پروتگورانیسم پیشنهاد میکند که حقیقت نسبی است.
مثال:
Protagoreanism suggests that truth is subjective.
معنی(example):
فیلسوفان اغلب برای پیامدهای پروتگورانیسم انتقاد میکنند.
مثال:
Philosophers often critique protagoreanism for its implications.
معنی فارسی کلمه protagoreanism
:
پروتگورانیسم، نظریهای که به غیرقطعی بودن و نسبی بودن حقیقت تأکید دارد و میگوید که ادراکات هر فرد خاص خود است.