معنی فارسی protandry
B2پروتاندرى، پدیدهای که در آن اعضاء نر یک گونه قبل از اعضاء ماده آن توسعه مییابند.
A reproductive strategy where male individuals mature before female individuals.
- NOUN
example
معنی(example):
در برخی از گونهها، پروتاندرى زمانی است که افراد نر قبل از مادهها رشد میکنند.
مثال:
In some species, protandry is when male individuals develop before females.
معنی(example):
یک مثال از پروتاندرى را میتوان در برخی از گونههای ماهی مشاهده کرد.
مثال:
An example of protandry can be seen in certain fish species.
معنی فارسی کلمه protandry
:
پروتاندرى، پدیدهای که در آن اعضاء نر یک گونه قبل از اعضاء ماده آن توسعه مییابند.