معنی فارسی protaxis
B1پروتاکسیس، آرایش و ساختار قوانین مالیاتی.
The arrangement or structuring of tax codes or regulations.
- NOUN
example
معنی(example):
پروتاکسیس شامل ترتیببندی مؤثر قوانین مالیاتی است.
مثال:
Protaxis involves the arrangement of tax codes effectively.
معنی(example):
درک پروتاکسیس برای برنامهریزی مالیاتی بسیار مهم است.
مثال:
Understanding protaxis is crucial for tax planning.
معنی فارسی کلمه protaxis
:
پروتاکسیس، آرایش و ساختار قوانین مالیاتی.