معنی فارسی protectiveness
B1حالتی که در آن فرد سعی میکند از دیگران محافظت کند.
The quality of wanting to protect someone or something.
- NOUN
example
معنی(example):
حمایتگری او نسبت به خانوادهاش ستودنی است.
مثال:
His protectiveness towards his family is admirable.
معنی(example):
حمایتگری مادر به عنوان غریزه طبیعی است.
مثال:
The mother's protectiveness is natural instinct.
معنی فارسی کلمه protectiveness
:
حالتی که در آن فرد سعی میکند از دیگران محافظت کند.