معنی فارسی proteiform
B2پروتئومگونه، به معنای داشتن قابلیت تغییر شکل یا سازگاری با شرایط مختلف، به ویژه در مورد موجودات زنده.
Capable of taking on different forms or appearances; adaptable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت پروتئومگونه این گونه به آن اجازه میدهد که به سرعت به محیطها سازگار شود.
مثال:
The proteiform nature of the species allows it to adapt quickly to environments.
معنی(example):
حیوانات مختلف میتوانند رفتارهای پروتئومگونهای را در مواجهه با تهدیدات نشان دهند.
مثال:
Different animals can show proteiform behaviors when facing threats.
معنی فارسی کلمه proteiform
:
پروتئومگونه، به معنای داشتن قابلیت تغییر شکل یا سازگاری با شرایط مختلف، به ویژه در مورد موجودات زنده.