معنی فارسی protemporaneous

C2

پروتمپوران به رویدادها یا شرایطی اطلاق می‌شود که در یک زمان مشخص رخ می‌دهند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند.

Describing events or conditions that occur simultaneously in time.

example
معنی(example):

رویدادهای پروتمپوران باعث تغییرات تاریخی قابل توجهی شدند.

مثال:

The protemporaneous events led to significant historical changes.

معنی(example):

در یک زمینه پروتمپوران، عوامل می‌توانند به‌طور همزمان بر یکدیگر تأثیر بگذارند.

مثال:

In a protemporaneous context, factors can influence each other simultaneously.

معنی فارسی کلمه protemporaneous

: معنی protemporaneous به فارسی

پروتمپوران به رویدادها یا شرایطی اطلاق می‌شود که در یک زمان مشخص رخ می‌دهند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند.