معنی فارسی protestator

B1

معترض، فردی که به اعتراض می‌پردازد یا شکایت می‌کند.

A person who protests or voices a complaint.

example
معنی(example):

معترض نظرات خود را در طول گردهمایی بیان کرد.

مثال:

The protestator voiced their concerns during the rally.

معنی(example):

به عنوان یک معترض، او به مبارزه برای عدالت متعهد بود.

مثال:

As a protestator, she was committed to fighting for justice.

معنی فارسی کلمه protestator

: معنی protestator به فارسی

معترض، فردی که به اعتراض می‌پردازد یا شکایت می‌کند.