معنی فارسی protonating

B2

پروتون‌دهی، فرایند اضافه کردن پروتون‌ها به یک مولکول یا ترکیب است که ممکن است تأثیرات مختلفی در خصوصیات شیمیایی آن داشته باشد.

The act of adding protons to a molecule or ion, influencing its behavior in reactions.

verb
معنی(verb):

To add one or more protons to (a molecule, ion or radical).

مثال:

protonate the carbonyl group

معنی(verb):

To acquire an additional proton.

example
معنی(example):

پروتون‌دهی به یک زیرماده می‌تواند منجر به یک واکنش شیمیایی دیگر شود.

مثال:

Protonating a substrate can lead to a different chemical reaction.

معنی(example):

فرایند پروتون‌دهی شامل اضافه کردن یک پروتون به یک مولکول است.

مثال:

The process of protonating involves adding a proton to a molecule.

معنی فارسی کلمه protonating

: معنی protonating به فارسی

پروتون‌دهی، فرایند اضافه کردن پروتون‌ها به یک مولکول یا ترکیب است که ممکن است تأثیرات مختلفی در خصوصیات شیمیایی آن داشته باشد.