معنی فارسی protoneurone

B1

پروتونهورون، مشابه پروتونهورون؛ سلولی با عملکردهای عصبی اولیه در موجودات ابتدایی.

A primitive nerve cell that is involved in basic communication processes in simple organisms.

example
معنی(example):

پروتونهورون به پروتونهورون شباهت دارد و عملکردهای عصبی پایه را انجام می‌دهد.

مثال:

The protoneurone is similar to a protoneuron, serving basic neural functions.

معنی(example):

پروتونهورون‌ها برای ارتباط در موجودات ساده ضروری هستند.

مثال:

Protoneurones are crucial for communication in simpler organisms.

معنی فارسی کلمه protoneurone

: معنی protoneurone به فارسی

پروتونهورون، مشابه پروتونهورون؛ سلولی با عملکردهای عصبی اولیه در موجودات ابتدایی.