معنی فارسی protopragmatic
B1پروتوپرگماتیک به دیدگاهها و نظریههایی اشاره دارد که به رفتارهای عملی و کاربردی میپردازند.
Concerned with the origin and functionality of practical actions or reasoning.
- OTHER
example
معنی(example):
یک دیدگاه پروتوپرگماتیک میتواند نحوه تفسیر اعمال را تغییر دهد.
مثال:
A protopragmatic perspective can change how we interpret actions.
معنی(example):
در فلسفه، نظریههای پروتوپرگماتیک به ریشههای استدلال عملی میپردازند.
مثال:
In philosophy, protopragmatic theories address the origins of practical reasoning.
معنی فارسی کلمه protopragmatic
:
پروتوپرگماتیک به دیدگاهها و نظریههایی اشاره دارد که به رفتارهای عملی و کاربردی میپردازند.