معنی فارسی protrusile
C1قابلیت بیرون زدن یا توسعه یافتن به جلو.
Capable of being extended or thrust outward.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Capable of being protruded.
example
معنی(example):
ویژگی پیشرویی حیوان به آن کمک میکند که به طور مؤثری غذا بخورد.
مثال:
The protrusile feature of the animal helps it to eat effectively.
معنی(example):
برخی از گونهها دارای دهان پیشرو هستند که به تغذیه کمک میکند.
مثال:
Some species have a protrusile mouth that aids in feeding.
معنی فارسی کلمه protrusile
:
قابلیت بیرون زدن یا توسعه یافتن به جلو.