معنی فارسی provençale
B2پروونساله، به خصوصیات یا سبکهایی اشاره دارد که به فرهنگ و هنر پرووانس ارتباط دارند.
Pertaining to Provence, especially regarding its style or cultural attributes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او خانهاش را با اشیاء به سبک پروونسالی تزئین میکند.
مثال:
She decorates her home with provençale style items.
معنی(example):
تأثیرات پروونسالی در معماری مشهود است.
مثال:
The provençale influences are evident in the architecture.
معنی فارسی کلمه provençale
:
پروونساله، به خصوصیات یا سبکهایی اشاره دارد که به فرهنگ و هنر پرووانس ارتباط دارند.