معنی فارسی provenly
B1به طور اثبات شده، به گونهای که با شواهد قابل اعتماد تایید شده باشد.
In a manner that is confirmed or validated with evidence.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز اثبات شدهای به تیمش کمک کرد تا بازی را برنده شود.
مثال:
She provenly helped her team win the match.
معنی(example):
تحقیقات به طور اثبات شدهای نشان داد که نتایج دقیق بودند.
مثال:
The research provenly showed the results were accurate.
معنی فارسی کلمه provenly
:
به طور اثبات شده، به گونهای که با شواهد قابل اعتماد تایید شده باشد.